حالا یه نقد مختصر از این فیلم طولانی:
به طور کلی مردمی که فیلم جومونگ رو می بینن به دو دسته تقسیم می شن:یه دسته اون های هستن که فیلم جومونگ رو برای دنبال کردن داستانش و برای زیبایی های خاص داستانش تماشا می کنن و دسته ی دوم که عده ی بسیار کمی هستند افرادی هستند که این فیلم رو برای نقد کردن و برای عبرت ها و درس ها و آرمان های واقعا خوبش تماشا می کنن.
چیزی که در این فیلم مردم رو به خودش جذب می کنه آرمان های خوب و داستان جذاب این فیلمه. من کتاب درمورد سرداران شهید زیاد خوندم و همین طور از اون ها زیاد شنیدم. باور کنید تا حالا چندین صحنه ی آرمانی توی این فیلم دیدم که جومونگ انجام داده و اون کارها همون کارهایی بودن که خیلی از سرداران شهید انجام می دادن. برای مثال:صحنه ای رو در این فیلم دیدم که جومونگ نصفه شب وقتی که همه ی سربازهاش خواب بودن اومد و پتوی اون هایی که پتو از روشون افتاده رو روشون میگذاره. باور کنید همین کار رو از شهید باکری نقل کردن که یک شب همین کار رو میکرده و پنهانی ازش فیلم گرفتن. یا مثلا هروقت جومونگ کاری میکنه می گه با کمک خداوند بزرگ . یادتون هست که قبایل 5گانه رو بدون درگیری و خون ریزی متحد کرد. این ها همه کارهایی بود ه که سرداران شهید ما انجام می دادن. ولی نسل امروز ما کسانی چون شهید باکری،خرازی،آوینی،همت،کاظمی ،باقری و.... نمی شناسن چون به اون ها معرفی نشدن. البته که کار جومونگ فقط یه افسانه بود و الان کره در اکثر فیلم هاش داره یه الگو معرفی می کنه مثل یانگوم در جواهری در قصر، یا همین جومونگ.
ولی در روزگار ما کمتر کسی میاد و یکی از شهدا رو- که یه الگوی واقعی بودن نه یه افسانه- به عنوان الگوی خودش قرار بده.
بیاید باور کنیم که شهدا رو فراموش کردیم.
آخه یکی نیست بگه چه چیز از شهید همت، یا از شهدای دیگه از جومونگ کمتره؟
نویسنده » خادم شهدا » ساعت 11:31 صبح روز جمعه 88 مرداد 30
مدتها بود که می خواستم درباره ی جومونگ مطلبی رو بنویسم که حالا با اومدن جومونگ یا«سون ایل گوک» به ایران تصمیمم قطعی شد.
چند شب پیش نشسته بودم پای تلویزیون و اخبار رو تماشا میکردم که یه گزارش تعجب من رو برانگیخت. بله جومونگ به تهران اومده و با استقبال بسیار زیاد (مردم شامل بچه ها، جوان ها، میانسال ها و ....،خبرنگارها و فیلمبردارها و عکاس ها ) قرار گرفته.
تصمیم گرفتم که بالاخره درباره ی جومونگ مطلبی هرچند طولانی رو بنویسم: مدتی است که در کشور ما یه تعداد از فیلم های کره ای در تلویزیون پخش میشه و معمولا هم بیننده های زیادی رو به خودش جذب می کنه.فیلم هایی از قبیل :جواهری در قصر،تاجر پوسان،امپراطور دریا، جومونگ و... .
از اون جا که تماشای تلویزیون یکی از مهمترین سرگرمی های قشرهای مختلف جامعه ی ماست ، فیلم های جذاب یکی از مهم ترین برنامه های تماشایی خانواده هاست. از اون جمله همین جومونگ. این قدر طرفداریش رو کردن تا ورداشتن آوردنش ایران. هنوز یادم نرفته عید نوروز امسال که رفته بودن کره و با حاج خانوم سوسانو مصاحبه کرده بودن و توی ویژه برنامه ی نوروز پخش شد.
بعضی از آدم ها به بعضی چیزها ، بیش از حد دل می بندن. خود من یه رفیق دارم که عاشق فیلم های جکی چان هست. یکی دیگشون عاشق هری پاتره و سرتاسر اتاقش رو پوستر هری پاتر زده. من مخالف تماشای فیلم نیستم و لی مخالف این هستم که کسی به یه زیادی دل ببنده.
اگه وجدان دارید ، با وجدانتون این سوالهای من رو جواب بدید:
1-کدوم یکی از این آدم هایی که از جومونگ توی فردوگاه استقبال کردن ، از یه شهیدی که تازه تفحص شده و توی شهرشون برای خاک سپاری می آرن ؛ استقبال می کنه؟
2-کدوم یکی از این ها از دانشمند و عالمی که احیانا به شعرشون می آد استقبال گرم می کنن؟
3- چنددرصد از اون آدم هایی که جومونگ رو تماشا می کنن یادشون هست که این آرامشی که الان دارن بخاطر اینه که یه عده رفتن و خونشون رو دادن؟
4- چند درصد از این آدم های عاشق بازیگر و عاشق خواننده اصلا به مسائل دینی این قدر توجه می کنن؟
5-اصلا یکی از شما ها تو نظرات به من جواب بده چرا این همه آدم های بزرگ توی کشورمون هست که لایق پاداش و استقبال هستن و کسی به اون ها محل نمی ذاره ولی به یه بازیگر خارجی این قدر بها می دن؟
حتما مطلب پایین رو هم بخونید تا نگید اصلا از فیلم بدشون میاد.
نویسنده » خادم شهدا » ساعت 10:42 صبح روز جمعه 88 مرداد 30
شده تا حالا یه دفعه دلتون بگیره؟ یا بی حوصله باشین و حال انجام هیچ کاری رو نداشته باشید؟ یا از همه چیز دلتون زده بشه و ... کلید رهایی در چنین مواقعی درد دل کردنه. با یکی صحبت کردنه. حرف دل رو بیرون ریختنه...بعضی ها میرن پارکی جایی ....بعضی ها شروع می کنن به بد اخلاقی بعضی ها با دوستشون صحبت می کنن بعضی ها هم اگه دوستشون نزدیک نباشه یه تلفن بهش می زنن و حدود یه ساعتی باهاش حرف می زنن و بیچاره از اون پول هایی که باید بابت قبض تلفن بپردازه.
ولی ما یه کار دیگه می کنیم. ما هم با دوستمون صحبت می کنیم ولی نه نیاز به تلفن داریم ، نه قبض تلفن و موبایل می دیم، نه پارک و خیابون و .... می ریم. حتی شماره هم نمی گیریم.
فقط یه چیز رو باور کردیم که خدا از رگ گردن هم به ما نزدیکتره{...نحن أقرب من حبل الورید. سوره ق آیه 16}یعنی: ما از رگ گردن هم به انسان نزدیک تریم.وقتی دلمون می گیره یا جایی از زندگیمون یا کارمون مشکل پیدا میکنه، هیچ کاری نمی کنیم مگه این که میریم در خونه خدامون.نمی خواد یه مسیر طولانی بری. یه جانماز پهن می کنی و صداش میکنی می گی خدای خوبم ، خدای مهربونم ، خدایی که همه چیز در دست توست...به همین راحتی سیم اتصالمون به خدا وصل میشه بعد حرف دلمون رو بهش می گیم.
حتما کمکمون می کنه اگه هم نکنه حتما عیب از خودمون بوده. شاید درست اتصال پیدا نکردیم ، شاید قبلا بهش خیلی قول دادیم و اون ها رو شکستتیم شاید هم...
به هر حال خدای ما همیشه با ماست و همیشه هم ما رو میبینه. شما هم هر وقت کاری داشتید بهش سر بزنید
« خیلی مهربونه» راستی اگه محل اتصالتون جای خوبی مثل مسجد باشه زودتر جواب میگیرید.{بستگی به خودتون داره}
پیام شهدا
نویسنده » خادم شهدا » ساعت 6:20 عصر روز سه شنبه 88 مرداد 6
« بعد از مدت ها سکوت حالا فریاد می زنم»
گفتن سکوت، ولی نه همیشه
گفتن کم شدن گفتار نشونه ی کمال عقله ولی نه همه جا
حالا دیگه وقت فریاد زدنه ؛ باید داد بزنی
حالا چی بگی
می گم:
متأسفم. متأسفم برای افرادی که تازه می خوان تصمیم بگیرن که اصلا رأی بدن یا نه؟
آخه کجای عالم ، آدم هایی به این بی خیالی پیدا می شه؟ که حتی نسبت به سرنوشت کشورشون بی تفاوت هستن.
حالا ما کار به این آدم ها نداریم. حرف اصلی ما با اون هاییه که می خوان رأی بدهند:
به نظر شمایی که می خوای رأی بدی،کدوم یکی از این کاندیداها می تونن بهتر از خون لاله ها پاسداری کنن و یادشون رو زنده نگه دارن؟
مواظب باشید که اشتباه نکنید.
ممکنه اشتباهتون به قیمت خیلی چیزها تموم بشه.
نکنه اشتباه انتخاب کنید و خون لاله ها به خاطر اشتباه شما فرش داهمون بشه؟
نکنه تو این رفت و آمد روزگار ، شهدا رو فراموش کنید.
می خوای انتخابت درست باشه ببین اگه الان شهید همت یا شهید باکری یا شهدای دیگه بودن، به کی رأی می دادن؟
نویسنده » خادم شهدا » ساعت 10:7 عصر روز شنبه 88 خرداد 16
تا به این جا حرف های زیادی زدیم
از شهدا زیاد گفتیم ، زیاد هم شنیدیم از کارهاشون ، از عبادت هاشون ، از عشق بازی هاشون، از مبارزه های بانفسشون ، از حرف هاشون و ....گفتیم و گفتیم و گفتیم تا....... حالا رسیدیم اینجا
بله همین جا آخه این جا کجاست؟
این جا همون جاییه که باید حرفت رو کم کنی و به جاش عمل کنی
بعد این همه نوشتن از شهدا تازه رسیدم این جا. جایی که فهمیدم شهدا این گونه اند:
اذا تم العقل نقص الکلام هرگاه عقل کامل گردد سخن کوتاه گردد
تازه فهمیدیم شهدا یَدعونَ مُدبرینَ کرماً هستن.
یعنی با عملشون و با کرمشون(به خدا) دعوت می کنن(نه با حرفشون).
به همین خاطر هم تصمیم به عمل بیشتر و حرف کمتر گرفتم.
آخر چگونه این همه را که آموخته ام به مرحله ی عمل برسانم هرچند کم است ولی وقت ...
ولی وقت چه قدر تنگ است برای این کار....
نویسنده » خادم شهدا » ساعت 8:57 عصر روز سه شنبه 88 فروردین 25
خورشید ، هنوز هم می خواهی پشت ابر بمانی.
همه می گویند عید آمده ، همه می گویند بهار آمده. ولی من که می دانم همه اش دروغ است .
مگر نه این است که تنها نشانه ی بهار تویی؟
مگر نه این است که بهار فقط با وجود تو به حقیقت می انجامد؟
در لحظه ی تحویل سال ، در این روز جمعه ؛ باز هم نمی خواهی در کنار ما باشی؟
آخر تا کی باید از پشت ابر به تو نگاه کنم؟
آخر تا کی باید نور وجود تو از پشت ابر به من برسد؟
آخر تا کی باید هر جمعه منتظر تو باشم؟
تا کی انتظار؟
گاهی ابر ها هم از این که تو را از ما پنهان می کنند شرمنده می شوند و می گریند
آری این تو هستی بهانه ی گریه ی آن ها.
تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
نویسنده » خادم شهدا » ساعت 8:43 صبح روز جمعه 87 اسفند 30
حضور سرخ
وارد خوزستان که شدم احساس کردم میتوانم برادر شهیدم را زیارت کنم تا اینکه دیشب او به خوابم آمد. در خواب، او در کنار مقام معظم رهبری ایستاده بود. از برادرم- که چند سال پیش پارههای پیکرش را گروه تفحص پیدا کرده بودند پرسیدم:«مگر تو شهید نشدی؟ پس برای چه دوباره آمدی؟» برادرم با لبخند گفت:«بله حق با توست ولی کار ما هنوز تمام نشده، وقتی دیدم که رهبرمان یاور میخواهد آمدم تا در کنارش باشم». از خواب که بیدار شدم به خودم گفتم:«شهداء با استخوانهای درهم شکسته و نیم سوختهشان هم حاضر نیستند اسلام را تنها بگذارند... ولی ما چطور؟...
منبع:کتاب خاک و خاطره
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دانلود چند تا کلیپ تصویری از جبهه و سرداران شهید
شلمچه257/2 کیلوبایت سرزمین نینوا784کیلوبایت(خیلی زیباست)
شهید همت470کیلوبایت شهید کاظمی690کیلوبایت
کلیپ های بیشتر در سایت روز وصل
نویسنده » خادم شهدا » ساعت 3:31 عصر روز سه شنبه 87 اسفند 27