خسته شده ام.
این جا غذا نداریم، این جا خانه نداریم. اینجاهیچ صدای خوشی شنیده نمی شود.
ما به جای غذا ، بغض خود را می خوریم، به جای پناه گاه، زیر آوار پناه می گیریم و به جای صداهای خوش ، با صدای خمپاره ها و موشک ها انس گرفته ایم.
آری اینجا فلسطین است.
اینجا هنوز بوی پای ابراهیم و موسی و محمد(ص) می آید. اینجا همان جایی است که برترین خلق خدا حضرت محمد(ص) به معراج رفت.
ولی آن وقت چه کسی تصور می کرد این سرزمین مقدس، در آینده به این وضع دچار شود.
اکنون بیش از 1400 سال از ظهور آخرین دین الهی می گذرد. ولی در آن هنگام چه کسی تصور می کرد که در جایی از کره ی خاکی ، پیروان این دین را ،فقط و فقط، برای این که از دین خود پیروی می کنند، به قتل برسانند.
اینجا در سرزمین ما ، هر روز لاله ها در برابر چشمان مادرانشان پژمرده می شوند و این مادران 61 سال است که داغ دلشان سرد نشده و چیزی جز بغض گلو ، غذایشان نبوده است.
اکنون ای مردان و زنان آزاده ای که فریاد مرا می شنوید ، با من ، هم صدا شوید و ندا سر دهید:
اللهم عجل لولیک الفرج