پيام
+
يك بار پيام فرستادم كه به روز هستم اون هم با دو تا نامه از يك شهيد.
غير از چند نفري از دوستان بازديد نكردند . گفتم نامه ي دوم رو بنويسم ،
ديدم چون خيلي ها نامه ي اول رو نخوندند ، نامه ي دوم رو درست متوجه نمي شن.
حالا باز هم مي گم: اگه دوست داريد بيايد و اين نامه رو بخونيد.
داستان از اين قرار هست كه : يكي از شهدا قبل از شهادت در موقعيت يك گناه بزرگ قرار مي گيره و خودش رو از اون گناه حفظ مي كنه. بعد هم چنان كه از گناه دوري مي كنه راهي جبهه مي شه و به ديدار خدا مي شتابه.
هرچند طرفدار مطالب كوتاه هستم ولي چون نمي شد اين نامه ها رو خياي خلاصه كنم، طولاني شده.
به هر حال اگر دوست داريد مي تونيد به ما سر بزنيد. اميدوارم كه از خوندن مطلب خسته نشيد.